سرکار خانم اردبیلچی، همسر محترم سردار شهید حاج محمد حسن کسایی
یکی دیگر از خیرین دانشکده فنی مهندسی مرند سرکار خانم اردبیلچی، دبیر و مدیر مدرسه (بازنشسته) آموزش و پرورش، همسر محترم سردار شهید حاج محمد حسن کسایی میباشند که در احسان همسر مکرمشان اقدام به تهیه قسمتی از تجهیزات دانشکده نمودهاند.
شهید حاج محمدحسن کسایی فرمانده گردانهای انصار جهاد سازندگی آذربایجان شرقی در سال ۱۳۳۰ در شهرستان مرند متولد و در سال 1366 در جبهه شلمچه به شهادت رسید. شهید کسایی در سال ۱۳۵۰ پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در رشته ادبیات وارد دانشگاه تبریز شد. دانشگاه تبریز هنوز آن جوان نجیب شهرستانی را خوب به یاد دارد که با دانشجویان مسلمان گروهی تشکیل داده بود و فعالیت مبارزاتی میکرد. دوران فارغ التحصیلی که رسید، دوران سربازیاش را به عنوان افسر نیروی دریایی به پایان رسانده و کار معلمی را انتخاب کرد و اولین جرقههای مبارزاتیاش در آموزش و پرورش زده شد. در جریان مبارزات انقلابی سال ۱۳۵۷ به عنوان نماینده معلمان آذرشهر و ممقان در جلسات مخفی که با حضور شهیدان آیت الله قاضی طباطبایی و آیت الله مدنی برگزار میشد، شرکت میکرد. سخنرانی ایشان در جریان اعتصاب معلمان که همان زمان در روزنامه کیهان آبان ماه سال ۱۳۵۷ در صفحه فرهنگی تحت عنوان «اعتصاب فرهنگیان» به چاپ رسید، خواندنی است. وقتی حضرت امام خمینی فرمان تشکیل جهادسازندگی را صادر کردند، شهید کسایی در جهت محرومیت زدایی از مناطق روستایی، اقدام به تشکیل جهادسازندگی شهرستان مرند کرد. بدین ترتیب اصلیترین پرونده زندگانی کسایی گشوده شده و در واقع بعد از پیروزی انقلاب است که جوهره اصلی محمدحسن کسایی نمایان میشود. شهید بزرگوار حاج محمد حسن کسایی دارای اخلاق حسنه و خصوصیات بسیار برجسته و ممتازی بود. ایشان سختترین مسؤولیتها و خطرناکترین مأموریتها را با توکل به خداوند متعال میپذیرفت و همه را با موفقیت انجام میداد. همین عوامل باعث شد که فرماندهان مهندسی رزمی جهاد سازندگی توجه خاصی به گردانهای انصار جهاد سازندگی آذربایجان شرقی کرده و آن را تکیه گاه مستحکمی برای حل مشکلات در حسّاسترین و پرخطرترین مناطق به حساب آورند. شهید کسایی بیش از همه افراد گردانهای تحت امرش، تلاش میکرد و کمتر از همه از امکانات استفاده مینمود و مصداق بارز این سخن معصوم بود که فرمود «مؤمن دارای فایده و منفعت بسیار برای جامعه بوده و بار مالی و تدارکاتی وی برای جامعه، بسیار اندک میباشد.» او همراه با رانندگان دستگاههای سنگین در عملیات شبانه احداث خاکریز و جاده شرکت میکرد و حتی در مواقعی که آتش دشمن خیلی سنگین میشد، شخصاً روی دستگاه میرفت و کار میکرد تا روحیه سنگرسازان بی سنگر تقویت شود و پس از مراجعت جهادگران به پایگاه و اقامه نماز صبح، در زمانی که رانندگان سختکوش و شب کار، به استراحت میپرداختند، ایشان به انجام امور ستادی گردانها میپرداخت و عملاً استراحت ایشان محدود به خواب مختصری در داخل ماشین میشد. او تأکید فراوانی بر رعایت بیتالمال داشت و خود در این مورد بیشتر و بهتر از همه، اقدام میکرد. در زمانی که همسر محترم شهید به شهرستان اسلام آباد غرب و اهواز هجرت کرده بود تا علیرغم وجود بمبارانهای مکرّر این شهرها، با حضور در عقبه مناطق عملیاتی، پشتوانه روحی و معنوی برای همسرش باشد، شهید کسایی با وجود آن که در جبهه نیز عملاً استفاده چندانی از غذا و امکانات نمیکرد، برای رعایت بیتالمال و حداکثر احتیاط کالابرگ ارزاق خانواده خود را از دو نفر به یک نفر (فقط برای همسرش) تغییر داد. وی سعی میکرد تا همه افراد از وضع موجود به وضع مطلوب و بهتر برسند و هیچ فردی را ولو با وجود مشکلات و کاستیها ردّ نمیکرد و حتی از مسالهدارترین افراد نیز، نیروهای مفید و فداکاری برای گردان تربیت مینمود. مهربانی و ملاطفت، صفا و معنویت، تواضع و فروتنی، کاردانی و لیاقت، مدیریت و تدبیر، برنامهریزی و خلاقیت، حفظ شخصیت افراد و ارتقای آن و سجایای اخلاقی این عزیز باعث شده بود که ایشان بر قلبها حاکمیت یابد و فرماندهی ایشان عملاً بر دلهای جهادگران بود. شهید بزرگوار به جهاد در راه خدا با مال و جان – طبق آیه قرآن کریم – معتقد بود. بسیاری از انفاقها را چنان خالصانه و پنهانی و فقط برای رضای خداوند متعال انجام داده بود که بعضی از آنها پس از شهادت ایشان معلوم و مشخص گردید. شهید کسایی با وجود تلاش فراوان در دفاع مقدس و فرماندهی و هدایت گردانهای مهندسی، در اعمال و افعال عبادی نیز سرآمد و الگو و برتر از دیگران بودند. وی همیشه با وضو بود، هنگام اذان بر بالای بلندی میرفت و با صدای جذاب و ملکوتی، اذان میگفت. نماز را در اول وقت و حتیالامکان به جماعت اقامه میکرد. نماز شب را با شور و حالی وصف ناپذیر اقامه میکرد و خستگی فراوان ناشی از عملیات شبانه و عدم استراحت روزانه، در روح بلندشان در هنگام نماز شب و دیگر عبادات، نمیتوانست تأثیری داشته باشد. شهید بزرگوار حاج محمدحسن کسایی، از خداوند متعال توفیق خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی را مسئلت میکرد و حتی شهادت نیز برای ایشان هدف نبود، بلکه هدف ایشان جلب رضای پروردگار متعال و تقرب بسوی خداوند بود. یکی از دوستانش که همیشه شاهد تلاشها و تن خسته ناشی از کار مداوم و عدم استراحت شهید بزرگوار بود، وقتی جسم پاک و مطهر و چهره متبسّم شهید را پس از شهادت دید، گفت: «حاج حسن راحت شد و خوابید.» آری شهید کسایی بالاخره راحت خوابید و بیداری و عدم استراحت چندین ساله، به استراحت واقعی و «عند ربهم یرزقون» تبدیل شد.